یادداشت های گاه و بی گاه | ||
دانم که یک نگاه ز دور از توام بس است عمریست در آرزوی نگاهی نشسته ام [ پنج شنبه 89/3/13 ] [ 2:5 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
قرار ســـــــــــبز لحظه ها خـــــــزان شد نیامــدی دوباره مـــه به پشت ابر نهان شد نیامـــدی به آییـــنه ی انتظــار غـــبار دلهــــره نشـــــســـت تمام کوچه های دل فغان شد نیامــــــــدی [ پنج شنبه 89/2/30 ] [ 1:16 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
مولای من بیا که شاهنامه عمر ،
[ یکشنبه 89/1/22 ] [ 1:8 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
تو می آیی و لحظه های مرا پر از عطریاس و سحر می کنی
[ پنج شنبه 89/1/19 ] [ 11:59 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
تا وعده قیامت تو صبر می کنیم
[ پنج شنبه 89/1/19 ] [ 11:57 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
کى شود در چشمه آب زلال ظهور تو ، ما غرقه شویم؛ که عطش ما طولانى گشت؟ کى شود که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود؟
[ سه شنبه 89/1/17 ] [ 7:9 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |