یادداشت های گاه و بی گاه | ||
حروف خ م ی ن ، در نام خمینی و خامنه ای مشترک است. فقط نام خامنه ای یک آه بیشتر دارد، که از دست خواص بی بصیرت می کشد. نهم دی ماه روز بصیرت گرامی باد.
[ پنج شنبه 89/10/9 ] [ 12:47 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم. دو به دو به سمت خاکریز میرفتیم. از زمین و آسمان آتش دشمن می بارید. در یک لحظه کلاه از سرم افتاد. علی داد زد: « کلاتو بردار! » خم شدم کلاه را بردارم که حس کردم یک گلوله از لای موهایم رد شد و پوست سرم را خاش داد!. برگشتم به علی بگویم «پسر! عجب شانسی آوردم» گلوله توی پیشانی علی بود. [ شنبه 89/7/17 ] [ 12:47 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
1 . به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد ... به دلی دل بسپار که بسیار جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد... 2 . وقتی تو زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوار میذاشتن... 3 . آنچه که هستی هدیه خداوند است و آنچه که میشوی هدیه تو به خداوند <>> ... پس بی نظیر باش... 4 . شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد... 5 . قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. 6 . یکی میگوید : شب شده است. .. درحالی که دیگری میگوید <>> : صبح در راه است. [ چهارشنبه 89/6/17 ] [ 9:13 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
دوستی نادان ، چونان درخت آتش است که [خود را می سوزاند و ] پاره ای از آن ، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام] [ دوشنبه 89/6/15 ] [ 8:37 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
دیده هر چند که از دیدن تو محروم است شعله عشق تو از چهره زردم پیداست ای خوش آن دم که چو گل با لب خندان آئی [ پنج شنبه 89/5/21 ] [ 1:10 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
کعبه را گفتم تو از خاکی من از خاک ،چرا باید به دور تو بگردم؟ ندا آمد تو یا پا آمدی باید بگردی ، برو با دل بیا تا من بگردم [ یکشنبه 89/5/3 ] [ 10:55 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
هرچه بیشتر عاشق باشی هم بیشتر آزار می بینی و هم بیشتر لذت می بری. [ یکشنبه 89/3/30 ] [ 12:20 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
بعضی فکر میکنند که منصفانه نیست که خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است. بعضی دیگر خدا را ستایش میکنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است. [ شنبه 89/3/29 ] [ 10:59 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
همیشه فکر می کردم چون گرفتاریم به خدا نمی رسیم. اما فهمیدم چون به خدا نمی رسیم همیشه گرفتاریم. [ شنبه 89/3/29 ] [ 10:56 عصر ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
این جمعه هم گذشت و آن سوار سبز پوش ؛ آن پیک شادی و امید نیامد و باز هم مائیم و شبهای تیره و سرد انتظار . مائیم و زمزمه های دعا . تو را می خوانیم ای مولای مهربانی ها . ای روشنی چشم عاشقان [ شنبه 89/3/15 ] [ 12:42 صبح ] [ فاطمه ایمانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |